کد مطلب:125553
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:242
شهید زهر
شد موسمی كه چشم جهان گریه می كند
انس و ملك، زمین و زمان گریه می كند
دارد دو داغ بر دل بشكسته فاطمه
گاهی بر این و گاه بر آن گریه می كند
گرید گهی به غربت و مظلومی حسن
گه در فراق باب، ز جان گریه می كند
مظلوم تر نبود به عالم ز مجتبی
بر این شهید عشق، جهان گریه می كند
شد تشت پر ز خون و بر این ماتم عظیم
زینب به سان ابر خزان گریه می كند
با تیر گشت بدرقه تابوت و مجتبی
زهرا از این خبر به جنان گریه می كند
مسموم زهر جعده ی ملعونه شد حسن
بنگر ز غم حسین چه سان گریه می كند
بر قبر بی چراغ تو در گوشه ی بقیع
هر شیعه در نهان و عیان گریه می كند
ای قبر بی نشان توأم قبله گاه عشق
در ماتمت «فراز» ز جان گریه می كند
[ صفحه 128]